نشست تخصصی «نسبت سبک زندگی و امر سیاسی در جامعه ایران» با حضور محمدرضا کلاهی (جامعهشناس، عضو هیأت علمی موسسه مطالعات اجتماعی و فرهنگی وزارت علوم)، حسین شهرستانی (جامعهشناس، عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری) و با دبیری رضا تسلیمی طهرانی (جامعهشناس، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
نشست تخصصی «نسبت سبک زندگی و امر سیاسی در جامعه ایران» با حضور محمدرضا کلاهی (جامعهشناس، عضو هیأت علمی موسسه مطالعات اجتماعی و فرهنگی وزارت علوم)، حسین شهرستانی (جامعهشناس، عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری) و با دبیری رضا تسلیمی طهرانی (جامعهشناس، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در بخش اول این برنامه محمدرضا کلاهی با بیان اینکه وقتی در ایران امر سیاسی به میان میآید، امر دینی هم به میان میآید، با طرح این پرسش که چرا در نظام سیاسی جمهوری اسلامی بر حفظ سیمایی از عرصه عمومی که بتوان براساس آن، جامعه را یک جامعه دینی معرفی کرد، تأکید میشود، گفت: در مرکز این مسأله، موضوع حجاب قرار دارد که جامعه ایران تلاش میکند از طریق آن، صورتی در عرصه عمومی به نمایش دربیاید که جامعه را یک جامعه دینی معرفی کند که باید چرایی آن را به دست آورد.
او در ادامه با انتقاد از تحلیلهای اسلامگراها و مدرنیستها در تاریخی دانستن همه امور ازجمله دین، ادامه داد: این نگاهها از تاریخ، تاریخزدایی میکند. گویا وضعیتی در تاریخ وجود داشته که هیچ تغییری نکرده است درحالی که تاریخیاندیشی یعنی نشان دادن اینکه وضعیت چگونه تغییر کرده است که به اینجا رسیدیم. بر این اساس، آنچه که امروز بهعنوان دین میشناسیم، در گذشته تاریخی ما موضوعیت نداشته و در گذشته نهاد دین که روحانیت است، به معنای امروز وجود نداشته است. آنچه که ما در گذشته در این خصوص داشتیم، نهاد حوزه علمیه بوده نه نهاد دین که این نهاد، یک نهاد کاملاً آموزشی بوده است. حالا به فرض وجود این نهاد در گذشته، صرف وجود آن در گذشته به معنای این نیست که مطابق آنچه که اسلامگراها اعتقاد دارند، باید به همان شکلی که در گذشته بوده تداوم یابد و یا آنچه که مدرنیستها میگویند، دیگر نمیتوان آن را تغییر داد.
او درباره چگونگی تحلیل وضعیت حجاب در ایران، افزود: چه موافقان و چه مخالفان، این پاسخ کلاسیک را پذیرفتهاند که حجاب، میراث تاریخی ماست اما حجاب، میراث تاریخی گذشته ما نیست چون در درجه اول، آنچه که در وضعیت فعلی و در عرصه عمومی در حال اجراست، اساساً قانون فقهی مرتبط با حجاب نیست. چون قانون حجاب، حجاب را برای اهل کتاب آزاد دانسته است. یا در مورد زنان سالخورده، از لحاظ فقهی حجاب برایشان ضروری نست. اما آن چیزی که در جامعه ایران در حال اجراست، این نیست. یعنی مسیحیها یا سالخوردگان هم مجبورند حجاب داشته باشند.
مسأله بعدی این است که در تدوین قانون حجاب باید بین سه مقوله جرم، گناه و گناه دارای حد شرعی، تفاوت گذاشت. هرگناهی جرم نیست. گناههایی جرم هستند که حد شرعی داشته باشند. از آن طرف هم، بعضی از جرمها وجود دارد که گناه نیستند. بنابراین حجاب جزء گناهانی است که حد شرعی ندارد یعنی جرم تلقی نمیشود. حال اینکه دولت بخواهد بر گناهی که صرفاً مبتنی بر ثواب و عقاب اخروری است، حساس باشد و خود ضامن اجرای آن شود، از مقولاتی است که باید چرایی آن جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.
نکته دیگر این است که بسیاری از احکام شرعی در گذر زمان به دلیل محدودیتهای زمانه، تغییر و تحول پیدا کرده و یا از آنها کوتاه آمده شده است. مثلاً زمانی علما، مالیات را وجه غیرشرعی میدانستند و یا سود بانکی ربا تلقی میشد. بنا بر اقتضائات دولت مدرن، این اخکام تغییر کردند. اما قانون حجاب، در طول تاریخ تحول پیدا نکرده است. مسأله بعد در این خصوص این است که قانون حجاب، قانونی است که ابتدا در سال ۵۹ اجباری شده و سپس در سال ۶۲ قانون آن تصویب شده است.
کلاهی با بیان اینکه توزیع دینیبودن قوانین جمهوری اسلامی ایران یکسان نیست، اظهار داشت: ادعای من این است که در برخی از قوانین میزان دینی بودن خیلی پایین میاید و در برخی از جاها، این میزان شدت میگیرد. بهطورمثال، در فعالیتهایی که مربوط به اجرای امور روزمره میشود مثل مسائل اقتصادی، روابط صنعتی، روابط بینالملل، حقوق سیاسی، اشتغال، قانون کار و بانکداری، میزان دینی بودن قوانین پایین است. از طرف دیگر، در دو جا، قوانین جمهوری اسلامی بهشدت دینی هستند. یکی جایی که مربوط به عرصه عمومی میشود که هسته اصلی و مرکزی آن، زن و پوشش زن، روابط زن و مرد و مسأله جنسیت است و دیگری آپاراتوس گزینش است که در گزینش افراد برای پستهای مختلف، افراد بهشدت گزینش میشوند. حسین شهرستانی دومین سخنران این برنامه با اشاره به مفهوم افلاطونی سیاست، کل قلمرو زندگی را امر سیاسی دانست و ابراز کرد: طبیعتاً هم امر سیاسی به زندگی مربوط میشود و هم زندگی و سبک زندگی انباشته از امر سیاسی است. ما در این خصوص در برابر یک دوگانهای قرار گرفتهایم که پیگیری پرسش از رابطه امر سیاسی و سبک زندگی را دچار اعوجاج کرده است. یک طرف، فربهشدن امر سیاسی و ایدئولوژیک شدن آن است که نمودش را در جریانات اخیر در قانون حجاب و گشت ارشاد میبینیم که فراتر از حوزه توافق عمومی، به تنظیمگری در حوزه پوشش دست میزند. مطابق تعبیر افلاطونی از سیاست، درست است که همه امور سیاسی هستند ولی این دلیل نمیشود که دولت در هر اموری، هر نوع دخالتی داشته باشد. چون مداخله دولت باید مبتنی بر یک توافق عمومی باشد که در این حوزه وجود ندارد. طرف دیگر هم بنابر سیاسیشدن پوشش و یا سبک زندگی، میخواهد در مقام دفاع، قلمرو سبک زندگی را سیاستزدایی کند که در پس خود، نوعی سیاست مقاومت را آشکار میکند.
او با بیان اینکه در تحلیل مسأله حجاب باید به ریشههای اجتماعی برگردیم، گفت: ما باید به ریشههای اجتماعی برگردیم همانطوری که لائیسیته در فرانسه که دقیقاً در موضوع حجاب و مداخله دولت در سبک زندگی است، نشان میدهد. انقلاب فرانسه برای قرن هجدهم است اما همچنان بهعنوان میراث انقلاب از آن پاسداری میشود. مسأله حجاب در ایران، به مثابه امر اجتماعی، فرهنگی و انقلابی است که ۴۰ سال پیش رخ داده است. در فرانسه هم از چیزی که ۲۵۰ سال پیش رخ داده، به عنوان یک تابو پاسداری میشود و این خصلت کشورهایی است که در آنها انقلاب رخ داده است. درباره اجرایی و سپس مصوبشدن قانون حجاب در سالهای اولیه انقلاب هم باید گفت اتفاقاً این مسأله نشان از پشتوانه عمیق اجتماعی قانون دارد. یعنی این جامعه است که قانون را ساخته و سپس مسئولان مجبور شدهاند برای آن سازوکاری تدوین کنند. پس حجاب در ایران چنین ریشه اجتماعیای دارد.
عضو هیأتعلمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری ضمن پیچیده دانستن تاریخ و یکدستنبودن نسبت امر سیاسی با سبک زندگی در طول تاریخ، از جایگزینشدن دین به مثابه امر سیاسی با یک دین فقاهتی سخن گفت و تصریح کرد: یک اتفاقی در تاریخ انقلاب رخ داده و آن اینکه دین بهمثابه امر سیاسی یا دین سیاسی، بهتدریج با یک دین فقاهتی جایگزین شده است. دین در لحظه انقلاب، یک طرح سیاسی است یعنی منعطف است، با جامعه گفتگو میکند و مصالح و منافع کلان را در نظر دارد اما بهتدریج، نگاه متصلب به ماجرا پیدا میکند و مثل یک پک متصلب صرفاً میخواهد که اجرا شود. یعنی یک تشرع متنگرای صامت، بدون دادوستد با جامعه یا سیاست که صرفاً میخواهد خود را اجرا کند، جایگزین میشود. سیاست دینی، اجرای ماشینی احکام نیست و ما باید به این فکر کنیم که دین چگونه میتواند در شرایط حاضر در قلمرو سیاست حاضر شود. این پرسش اساسی ماست نه اینکه فهرستی از احکام دینی را استخراج کنیم و بعد بخواهیم آنها را در جامعه پیاده کنیم. در واقع ما باید به نسبت دین و امکانات حضور دین در متن سیاست در عصر حاضر فکر کنیم.
شهرستانی با بیان اینکه هر انقلابی میراثی دارد و حجاب، میراث انقلاب ۵۷ ایران است، درباره حدود آن گفت: سوال این است که مرز حجاب کجاست؟ و سوال حاکمیت این است که اگر من عقب بروم، شما کجای این حد میایستید؟ هر دو طرف موضوع را سیاسی و رادیکال کردهاند. لذا وظیفه جامعهشناسی این است که نقطه گفتگو بین طرفین را پیدا کند. ما زمانی به نقطه تعادل میرسیم که مکانیزمهای ذهنی، عینی، ساختارهای معنایی و شناختی هردو طرف را بفهمیم و شرایط جهانی را ببینیم.
او در پایان با بیان اینکه گشت ارشاد هیچ نفع سیاسی یا ایدئولوژیک ندارد، از به هم خوردن نقطه تعادل میان حاکمیت و مردم در زمینه حجاب سخن گفت و بر لزوم فهم جامعهشناسانه پیچیدگیهای جامعه ایران از طریق برهم زدن حبابهای سادهساز انگارههای ایدئولوژیک دو طرف و باز کردن نقطه گفتگو در جامعه، تأکید کرد.